مورچه |
|||
در لغت به معنای یادآوری کردن و خاطر نشان نمودن است. در اصطلاحات اداری ( اعم از قضایی و ... ) یادآوری کردن رسمی یک یا چند مطلب در حدود مقررات جاری است مانند اخطارهایی که از طرف وزارت دادگستری یا ثبت برای اشخاص در حدود قانون فرستاده میشود. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( فقه - مدنی ) هرگاه مال غیرمنقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی حصه خود را به ثالث بفروشد، شریک دیگر حق اخذ به شفعه را دارد؛ یعنی حق دارد که به مقدار ثمن به مشتری بدهد و مبیع را تملک کند. اخذ به شفعه از ایقات است. ( فقه - مدنی ) مقصود احیای زمین موات و مباح و نیز کارهایی است که در نظر عرف، آباد کردن محسوب شود. زراعت، کشت درخت و ساختن بنا از نمونه های آن هستند. مع ذلک، صدق عرفی این مفهوم هم به هدف احیاء بستگی دارد و هم به نوع زمینی که احیاء می شود. مثلا اگر احیاء زمین برای زراعت است و زمین جنگل است باید اشجار و بوته ها را درآورد و اگر محتاج به آب است راه آب درست کند یعنی حفر نهر کند؛ ولی جریان دادن آب شرط صدق احیاء نیست و همین قدر که زمین مهیای زراعت شد و راه آب درست شد، احیاء صدق میکند و شخم کردن و زراعت کردن شرط نیست. اگر زمین از زمین هایی باشد که دائما آب ترشح میکند احیای آن به طور قطع هرز آب است از طریق زه کشی. اگر زمین نشیب و فراز داشته و زراعت موقوف بر رفع آن باشد، رفع نشیب و فراز شرط احیاء است. در اراضی دیمی که صرف شیار مافی است، سنگ کشی و ریشه کنی برای انتفاع از آن زمین ضرورتی ندارد و همان شیار احیاء است و ملک او میشود. ولی صرف خط کشی و نشان گذاری در این اراضی مصداق تحجیر است نه احیاء. ( فقه ) اخذ شیوه ای که در آن حتی المقدور منظور مقنن عملی گردد و این در مواردی است که شک پیش آید و الا در مواردی که منظور مقنن روشن است موردی برای احتیاط نیست. شک هایی که در مورد آن ها احتیاط می کنند محدود و معین است و شامل همه شکوک نمیشود. غالب موارد احتیاط دور از احتیاط است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( فقه - مدنی ) اسباب قانونی برای مالک شدن چیزی مثلا عقد یکی از اسباب تملک است و یا ارث بردن نیز از اسباب تملک است. ایقاع هم ممکن است سبب تملک باشد. ( فقه - مدنی ) کسری است که صورت آن تفاوت قیمت صحیح و معیوب در روز تقویم مال مورد معامله و مخرج آن کسر قسمت صحیح در روز تقویم میباشد. این کسر هرگاه ضرب در قیمت ثمن روز وقوع عقد شود ارش بدست میاید. یعنی حاصل ضرب مزبور را اصطلاحا ارش گویند. گاه آن را ارش عیب گویند. ( فقه - مدنی ) دارایی متوفی بعد از کسر واجبات مالی و دیون و ثلث را ارث گویند. مالیات بر ارث به آن تعلق می گیرد. یعنی مبلغ حاصل از جمع واجبات مالی و دیون و ثلث که باید کسر گردند، از دارایی مثبت میت خارج شود و باقیمانده متعلق مالیات بر ارث است؛ زیرا عنوان ارث فقط بر همان باقیمانده صدق می کند. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات نويسندگان |
|||
![]() |