مورچه |
|||
نمودار حساب دخل و خرج بازرگانان و در اصطلاح بانکی به معنای ترازنامه است. مجموعه تاسیسات و لوازمی که برای یک صنعت، یا یک رشته تجارت و یا یک حرفه آزاد تجارت اختصاص داده شود. و در معنای وسیع به خود آن صنعت و تجارت حرفه هم گفته می شود. بیع هر یک از طلا و نقره به یکدیگر است، خواه مسکوک باشد و غیر مسکوک. مانند شمش و آلات زینت و امثال آن، مثل بیع طلا به نقره یا طلا به طلا. چون در قبض و اقباض طلا یا نقره صدای آن عموما شنیده میشود، بیع آن را بیع صرف ( صدا ) نامیده اند. ماده ١٢٠٩ ق.م : " هرکس که دارای ١٨ سال تمام نباشد در حکم غیر رسید است. معذالک اگر بعد از ١۵ سال تمام رشد کسی در محکمه ثابت شود از تحت قیومیت خارج می شود " البته لازم به ذکر است که این ماده به موجب اصلاح قانون مصوب ١۴/٨/٧٠ حذف شده است. در اصطلاح، بلوغ زمانی است که قوای جسمی صغیر نمود، نموده و اماده برای توالد و تناسل میگردد و آن امری طبیعی است. ( مدنی ) مقداری از ثمن است که در باب اطمینان بایع، از طرف مشتری به او پرداخت می شود؛ خواه تسلیم مبیع مدت داشته باشد ( مانند بیع سلم )، خواه مدت نداشته باشد. ولی آوردن مبیع و تحویل دادن آن، نوعا مستلزم زحمت و یا هزینه می باشد. ( فقه ) بیعی که ایجاب و قبول آن لفظی باشد. ( این اصطلاح در مقابل بیع معاطاتی استعمال می شود ) در حقوق مدنی کنونی شرط تحقق بیع عقدی این نیست که ایجاب و قبول آن لفظی باشد و اساسا بیع به دو قسم عقدی و غیر عقدی تقسیم نمی شود. در فقه، بیع معاطات را عقد نمی دانند بلکه آن را یک نوع تراضی می دانند. بیع معاطات در فقه یک تراضی جایز است و مشمول اصاله اللزوم در عقود نمی شود ( قول مشهور ) ( فقه - مدنی ) در عقد بیع متعاملین می توانند شرط نمایند که هرگاه بایع در مدت معینی تمام مثل ثمن را به مشتری رد کند، خیار فسخ معامله را نسبت به تمام مبیع داشته باشد و همچنین می توانند شرط کنند که هرگاه بعضی از مثل ثمن را رد کرد، خیار فسخ معامله را نسبت به تمام یا بعض مبیع داشته باشد و در هر حال حق خیار تابع قرارداد متعاملین خواهد بود ( ماده ۴۵٨ ق.م ) ( فقه - مدنی ) الف- تملیک عینی است به عوض معلوم ( ماده ٣٣٨ ق.م ) شرط بیع این نیست که عوض مبیع پول باشد، ولی شرط این است که یکی از عوضین به عنوان ثمن داده شود ( مفهوم مخالف ماده ۴۶۴ ق.م ) و این امر بیع را از صلح جدا می کند. ب- عمل بایع را نیز به تنهایی بیع گویند. برخلاف معنی بالا ( که بیع به مجموع عمل بایع و مشتری گفته می شود ) چنانکه در باب وصیت به ایحاب موصی وصیت گفته می شود. استعمال بیع در مواد ٩٢ - ٢٠٢ قانون جزا مَجاز است نه حقیقت. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات نويسندگان |
|||
![]() |