مورچه |
|||
( فقه-مدنی ) توافق متقابل را گویند. در نظر عده ای از فقها تراضی اعم از عقد است زیرا در عقد باید ایجاب و قبول لفظی باشد و حال اینکه تراضی ممکن است بدون لفظ و صرف داد و ستد یا اشاره یا نوشته واقع شود. گاهی به جای تراضی عنوان مراضات استعمال می شود. چنانکه در ماده ۵٠١ ق.م نیز این اصطلاح بکار رفته است و مراضات در نظر مقنن عنوان عقد را ندارد. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( فقه-مدنی ) خیار ناشی از تدلیس یکی از متعاملین خواه آن معامله عقد بیع باشد خواه نباشد ( مواد ۴٣٨ و ۴٣٩ ق.م ) ( فقه-مدنی ) اعمالی که موجب فریب طرف معامله شود. ( ماده ۴٣٨ ق.م ) بنابراین اولا موضوع مورد تدلیس باید عین باشد. پس مغبون کردن طرف معامله ( ولو اینکه فریب متوجه قیمت باشد )، تدلیس به این معنی نیست. ثانیا تدلیس کننده باید به موضوع مورد تدلیس صورتی بدهد که محرک طرف معامله در اقدام معامله باشد؛ یعنی اظهار صفت کمالی در موضوع مورد معامله نماید که آن موضوع فاقد آن صفت است. پس اخفای عیب از موارد اعمال خیار عیب است نه خیار تدلیس. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( حقوق مدنی ) تخلف از تعهد به هر یک از دو مورد ذیل گفته می شود: ١- عدم انجام تعهد. ٢- تأخیر در انجام تعهد ( ماده ٧٢٧ و ٧٢٨ ایین دادرسی مدنی ). فرق نمی کند که تخلف مزبور عمدی یا خطایی یا به قهر قاهر ( فرس مارژ ) باشد. این اصطلاح فرانسوی است. عنوان " عدم اجرای تعهد " که در صدر ماده ٢٢۶ ق.م تهاده شده است، معادل تخلف از تعهد است. تخلف از تعهد علی الاصول سبب مسئولیت قراردادی است. ( فقه-مدنی ) الف- عدم انجام تعهد ( مواد ۴۴۴ و ٢٣٧ ق.م ) ب- ظهور خلاف آنچه که شرط شده است ( مواد ٢٣۵ و ۴۴۴ ق.م ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
نرخ قانونی بهره پول که بر اثر تأخیر مدیون در پرداخت آن به حکم قانون باید به بستانکار بدهد و صرف تاخیر مدیون، به آن بهره عنوان خسارت را می دهد. در همین معنی " خسارت تأخیر تادیه " و " خسارت تأخیر ادا " و " خسارت دیرکرد " و " زیان دیرکرد " هم استعمال شده است. تهاتر. پا به پا. عمل دو کس یا دو کشور که طلب های خود را به جای وامهایی که به هم دارند، حساب می کنند. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات نويسندگان |
|||
![]() |