مورچه |
|||
برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
اجرای اسناد تنظیم شده بوسیله ادارات ثبت و دفاتر اسناد رسمی و سایر ماموران دولت در حدود صلاحیت و بر وفق مقررات مواد ٩٢ و ٩٣ ثبت میباشد. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
در اصطلاحات ثبتی به سه دسته از اراضی گفته میشود: الف- اراضی بیابانی. ب- اراضی موات که حریم ده را تشکیل میدهند و اهل ده برای تعلیف دواب و کندن بوته و نظایر این امور از آنها استفاده مینمایند. ج- اراضی دیمکار که اهل ده با هم آن را احیاء کرده و هر ساله با تقسیم موقت عده ای در آنها کشت دیم میکنند و به طور مشاع مالک عین آن اراضی هستند. نتیجه این تقسیم را ( برزگر بخشی ) مینامند. در مقابل اراضی مفروزی استعمال می شود. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
عناصر آن از این قرار است: الف- سابقه مالکیت خصوصی مسلم داشته باشد. ب- فعلا مشغول به کشت و زرع و آبادی نباشد. ج- مالک سابق آن از مالکیت آن قهراً یا به اختیار چشم پوشیده باشد. مانند زمینی که مالکان آن در زلزله به کلی از بین رفته باشند و ویران افتاده باشد. این اراضی هم از حیث تملک به حیازات و احیاء در حکم اراضی موات بوده است. بر اثر توسعه معابر، اراضی متروکه معتی دیگری هم پیدا کرد. چنانچه بر اثر احداث خیابه آن، حاشاه ناچیز و ناموزونی از زمین ملک شخصی در خارج از معبر قرار گیرد و برای مالک هم مفید نباشد، این زمین را که ملک شهرداری است متروکه و اراضی متروکه در این اصطلاح، بائر بلامالک هم بکار میرود. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
در پاره ای از دهات مقداری از اراضی ده را اهالی ده به کمک هم و به طور جمعی احیاء مینمایند و چون آب قریه به همه این قسم زمین ها نمی رسد، هر سال به قرعه بعضی از اهالی ده در آن قسمت این اراضی که آب به آن میرسد کشت میکنند. این زمین ها با اراضی مواتی که حریم ده را تشکیل می دهند فرق دارد و ملک اهل ده محسوب میشود و نوعی از اراضی مشاع اهالی ده را تشکیل میدهد. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
عناصر آن چنین است: الف- بالفعل مالک داشته باشد. ب- مشغول به کشت و زرع و آبادی نباشد. ج- مالک برای مدت نامعلوم و نامحدودی از آبادی آن چشم پوشیده باشد. اطلاق بائر بر موات به کمک قرینه مجاز است ( تبصره دوم ماده یک قانون واگذاری زمین به تحصیل کرده های کشاورزی مصوب ٢٢/١٠/٣٨ ) اراضی بائر علی الاصول مالک خاصی ندارند، مگر اینکه اعراض مالک از آنها احراز شود که در این صورت آنها را بائر به مالک نامند. بائر به دو قسم است: الف- بائر مفروض که مالک خاصی دارد ب- بائر مشاع که عده ای به اشتراک مالک آن بوده یا هستند. مانند اراضی دیمکار قریه که به صورت بائر افتاده باشد. عناصر آن از این قرار است: الف- بالفعل مالک داشته باشد. ب- زمین مزروعی باشد. ج- مالک برای مدت معلوم یا محدودی از کشت و زرع آن چشم پوشیده باشد. اراضی آیش جزو اراضی مفروز هر قریه است. یعنی علی الاصول مالک خاص دارد، مگر اینکه اشاعه بر آن عارض شده باشد مثلا از طریق ارث بردن. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( مدنی ) اراده مکشوف با کاشف از قصد انشاء را گویند. یعنی مدلول کاشف از قصد انشاء را اراده ظاهری نامیده اند، خواه مطابق با تمام خصوصیات اراده خطور کرده باشد و خواه نباشد. " العقود تابعه للقصود " همین اراده ظاهری است نه اراده باطنی. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( مدنی ) اراده ای که در نفس وجود پیدا کرده و هنوز ابراز نشده باشد، خواه ابراز آن به وسیله الفاظ ایجاب و قبول باشد. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( مدنی ) مرادف اراده حقیقی است. اراده خطور کرده در ضمیر را گویند، خواه مدلول ایجاب یا قبول کاملا مطابق با آن باشد یا نباشد. در مقابل اراده ظاهری بکار میرود. ( فقه - مدنی ) اعلام رضای مالک یا نماینده قانونی او و یا رضای کسی که برای رضای او اثری قائل شده است، برای انجام دادن یک عمل حقوقی از عقود و ایقاعات باشد یا از تصرفات انتفاعی و یا استعمالی. عناصر وجودی و عدمی اذن عبارتند از: الف- اذن اعلام رضا است از طرف کسی که قانونا صلاحیت این اعلام را داشته باشد. ب- اذن یک عمل حقوقی است و ناشی از اراده است؛ یعنی عمل غیرارادی نیست. ج- در اذن قصد انشاء وجود ندارد ( یعنی اذن دهنده هیچ چیز را از نظر حقوقی به وجود اعتباری موجود نمی کند، بلکه فقط رفع مانع قانونی میکند) مثلا تصرف غیر قانونی در مال ممنوع است، ولی هنگامی که مالک به دیگری اذن در تصرف در مال خود را میدهد، در حقیقت این منع را مرتفع می سازد و کار دیگری نمی کند. بعد از پیدایش این اذن، ماذون می تواند به کمک قصد خود در مال مورد اذن تصرف کند. بنابراین اگر صاحب زمینی که در آن شن و ماسه وجود دارد به طور عام به مردم اذن بدهد که از شن و ماسه آن بردارند و تملک کنند و شخصی بدون اطلاع از این اذن و بدون قصد تملک در شن و ماسه آن، مقداری شن و ماسه بردارد مالک آن نخواهد شد و تنها خاصیت این اذن نسبت به رفع ضمان و مسئولیت مدنی از آن شخص است ولی هرگز آن شن و ماسه جزئی از دارایی آن شخص به وارث او نخواهد رسید؛ چون ملک او نشده است. در لغت به معنای یادآوری کردن و خاطر نشان نمودن است. در اصطلاحات اداری ( اعم از قضایی و ... ) یادآوری کردن رسمی یک یا چند مطلب در حدود مقررات جاری است مانند اخطارهایی که از طرف وزارت دادگستری یا ثبت برای اشخاص در حدود قانون فرستاده میشود. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( فقه - مدنی ) هرگاه مال غیرمنقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی حصه خود را به ثالث بفروشد، شریک دیگر حق اخذ به شفعه را دارد؛ یعنی حق دارد که به مقدار ثمن به مشتری بدهد و مبیع را تملک کند. اخذ به شفعه از ایقات است. ( فقه - مدنی ) مقصود احیای زمین موات و مباح و نیز کارهایی است که در نظر عرف، آباد کردن محسوب شود. زراعت، کشت درخت و ساختن بنا از نمونه های آن هستند. مع ذلک، صدق عرفی این مفهوم هم به هدف احیاء بستگی دارد و هم به نوع زمینی که احیاء می شود. مثلا اگر احیاء زمین برای زراعت است و زمین جنگل است باید اشجار و بوته ها را درآورد و اگر محتاج به آب است راه آب درست کند یعنی حفر نهر کند؛ ولی جریان دادن آب شرط صدق احیاء نیست و همین قدر که زمین مهیای زراعت شد و راه آب درست شد، احیاء صدق میکند و شخم کردن و زراعت کردن شرط نیست. اگر زمین از زمین هایی باشد که دائما آب ترشح میکند احیای آن به طور قطع هرز آب است از طریق زه کشی. اگر زمین نشیب و فراز داشته و زراعت موقوف بر رفع آن باشد، رفع نشیب و فراز شرط احیاء است. در اراضی دیمی که صرف شیار مافی است، سنگ کشی و ریشه کنی برای انتفاع از آن زمین ضرورتی ندارد و همان شیار احیاء است و ملک او میشود. ولی صرف خط کشی و نشان گذاری در این اراضی مصداق تحجیر است نه احیاء. ( فقه ) اخذ شیوه ای که در آن حتی المقدور منظور مقنن عملی گردد و این در مواردی است که شک پیش آید و الا در مواردی که منظور مقنن روشن است موردی برای احتیاط نیست. شک هایی که در مورد آن ها احتیاط می کنند محدود و معین است و شامل همه شکوک نمیشود. غالب موارد احتیاط دور از احتیاط است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( فقه - مدنی ) اسباب قانونی برای مالک شدن چیزی مثلا عقد یکی از اسباب تملک است و یا ارث بردن نیز از اسباب تملک است. ایقاع هم ممکن است سبب تملک باشد. ( فقه - مدنی ) کسری است که صورت آن تفاوت قیمت صحیح و معیوب در روز تقویم مال مورد معامله و مخرج آن کسر قسمت صحیح در روز تقویم میباشد. این کسر هرگاه ضرب در قیمت ثمن روز وقوع عقد شود ارش بدست میاید. یعنی حاصل ضرب مزبور را اصطلاحا ارش گویند. گاه آن را ارش عیب گویند. ( فقه - مدنی ) دارایی متوفی بعد از کسر واجبات مالی و دیون و ثلث را ارث گویند. مالیات بر ارث به آن تعلق می گیرد. یعنی مبلغ حاصل از جمع واجبات مالی و دیون و ثلث که باید کسر گردند، از دارایی مثبت میت خارج شود و باقیمانده متعلق مالیات بر ارث است؛ زیرا عنوان ارث فقط بر همان باقیمانده صدق می کند. ( فقه - مدنی ) حقی است برای ملک شخصی در ملک دیگری ( ماده ٩٣ ق - م ) مانند حق عبور آب از ملک غیر و حق گشودن ناودان در زمین غیر. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
عناصر اراضی موات امور ذیل است: ١- سابقه مالکیت خصوصی آن معلوم نباشد. ٢- مشغول به کشت و زرع و بنا و آبادی نباشد. ٣- بالفعل مالک نداشته باشد. "تعریف ماده ٢٧ قانون مدنی در این زمینه ناقص است، زیرا زمین معطلی که در آن کشت و زرع و آبادی نباشد اسمش زمین موات نیست؛ بلکه ممکن است جزء اراضی متروکه باشد" برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
در اصطلاحات ثبتی اراضی مملوک ده را گویند که در مالکیت خصوصی اشخاص در آمده و این واژه در مقابل اراضی مشاعی ده بکار می رود. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات نويسندگان |
|||
![]() |