مورچه
 
 
برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

متعلق خیار ( هر خیاری باشد ) دو چیز است:

الف- ابقای عقد صحیح ( زیرا خیار فقط در عقد صحیح پیدا می شود نه در عقد فاسد ).

ب- ازاله عقد صحیح. سایر مشخصات خیارات داخل در ماهیت حقوقی خیار نمی باشند. بلکه از عوارض و مختصات آن خیار محسوب می شوند. بنابراین فوریت خیار ( بعد از علم به عیب ) . ( ماده ۴٣۵ ق.م ) فقط متوجه خود خیار است نه متوجه عوارض آن.

مثلاً : بعد از علم به عیب، متضرر باید فوراً قصد ابقاء یا قصد ازاله و فسخ عقد را اعلام کند. اگر قصد ابقای عقد را فوراً اعلام نمود ( یا با وجود علم به عیب قبض عین و مسامحه نماید، این عمل کاشف از اسقاط حق فسخ است و بالطبع و به حکم قهری قانون ( ماده ۴٢٢ ق.م ) مستحق ارش است و مطالبه ارش فوریت ندارد، زیرا ارش از لوازم قهری ابقای عقد است و داخل در ماهیت خیار نیست تا مشمول فوریت خیار عیب باشد. پس تا وقتی که مرور زمان شامل حق ارش مزبور نشده، می تواند ارش را مطالبه کند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

متعلق خیار ( هر خیاری باشد ) دو چیز است:

الف- ابقای عقد صحیح ( زیرا خیار فقط در عقد صحیح پیدا می شود نه در عقد فاسد ).

ب- ازاله عقد صحیح. سایر مشخصات خیارات داخل در ماهیت حقوقی خیار نمی باشند. بلکه از عوارض و مختصات آن خیار محسوب می شوند. بنابراین فوریت خیار ( بعد از علم به عیب ) . ( ماده ۴٣۵ ق.م ) فقط متوجه خود خیار است نه متوجه عوارض آن.

مثلاً : بعد از علم به عیب، متضرر باید فوراً قصد ابقاء یا قصد ازاله و فسخ عقد را اعلام کند. اگر قصد ابقای عقد را فوراً اعلام نمود ( یا با وجود علم به عیب قبض عین و مسامحه نماید، این عمل کاشف از اسقاط حق فسخ است و بالطبع و به حکم قهری قانون ( ماده ۴٢٢ ق.م ) مستحق ارش است و مطالبه ارش فوریت ندارد، زیرا ارش از لوازم قهری ابقای عقد است و داخل در ماهیت خیار نیست تا مشمول فوریت خیار عیب باشد. پس تا وقتی که مرور زمان شامل حق ارش مزبور نشده، می تواند ارش را مطالبه کند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کسی که خیار به نفع او مقرر شده است؛ خواه متعامل باشد، خواه قائم مقام قانونی او ( مانند وارث ) ، خواه شخص ثالثی که خیاری به نفع او مقرر شده است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اعمال حق خیار ( با استفاده از حق خیار ) را گویند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اگر بیع به شرط ادای ثمن در وقت معین باشد و در آن وقت ثمن داده نشود، برای بایع خیار نقد حاصل می شود که از اقسام خیار شرط است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیاری است که به ابتدای مدت آن متصل به عقد باشد. مانند خیار مجلس و خیار حیوان. در بعضی از خیارات ممکن است ابتدای مدت آن متصل به عقد نباشد. ( ماده ۴٠٠ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیاری که در یک عقد برای هر دو طرف معامله حاصل می شود. مانند خیار مجلس ( در مقابل خیار مختص استعمال می شود )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیاری که در یک عقد فقط برای یک طرف معامله حاصل می شود. مانند خیار حیوان ( ماده ٣٩٨ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

در عقد بیع مادام که مجلس عقد به هم نخورده، طرفین حق به هم زدن بیع را دارند. به هم زدن مجلس عقد به تفرقه متعاملین از یکدیگر ( ولو به چند قدم ) و یا به تر مکان عقد ( ولو با هم ) محقق می شود. ( ماده ٣٩٧ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیاری است ناشی از توافق طرفین که آن را خیار شرط نیز گویند. عقدی که در آن شرط خیار شده آن را عقد خیاری نامند. ( ماده ٣٩٩ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اختیار فسخ عقد که ناشی از حصول غبن در معامله ( اعم از بیع و ... ) می باشد. ظهور غبن کاشف از وجود حق خیار از حین عقد است، نه از حین ظهور غبن. ( ماده ۴١۶ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معینی برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد. ( ماده ٣٩٩ ق.م ) در همین معنی خیار قراردادی نیز استعمال شده است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیار مشتری در بیع شرط است که مشتری بعد از ردّ ثمن خیار فسخ معامله را خواهد داشت. ( ماده ۴۵٨ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اگر یک طرف عقد، مالی را قبلا دیده و به اعتماد مشاهده سابق و به تصور عدم تغییر آن وضع، آن مال را خریداری کند و بعد از عقد معلوم شود که آن مال اوصاف سابق را در حین عقد نداشته، حق فسخ عقد را دارد. ( ماده ۴١٣ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

هرگاه مشتری مالی را بخرد که بایع در حین عقد خود را قادر بر تسلیم تصور می کرده و پس از عقد معلوم شود که تسلیم آن برای او مقدور نیست ( سلب قدرت تسلیم باید بعد از وقوع عقد پیش آید و گرنه نبودن قدرت تسلیم در حین عقد موجب بطلان عقد است. ماده ٣۴٨ ق.م ) در این صورت مشتری حق فسخ عقد را دارد و نیز می تواند عقد را فسخ نکرده مثل یا قیمت آن را بگیرد.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

تدلیس، عمل موجب فریب طرف معامله است ( ماده ۴٣٨ ق.م ) و وجود آن سبب پیدایش حق فسخ ( که آن را خیار تدلیس نامند ) می شود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

تسلط به ازاله اثر حاصل از عقد. در قانون مدنی تعریفی از آن نشده است. زیرا ماهیت آن تا اندازه ای بدیهی است و تعریف فقهی بالاتر از مفهوم عرضی خیار گرفته شده است. بنابراین، تسلط قانونی شخص در اضمحلال عقد را خیار گویند. خیار ممکن است ناشی از تراضی طرفین باشد ( مانند خیار شرط )، یا ناشی از حکم قانون باشد ( مانند خیار مجلس ) ( ماده ٣٩٧ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

به معنی خسارت حاصل از عدم انجام تعهد است در غیر مورد پرداخت وجه نقد ( ماده ٧٢٧ آیین دادرسی مدنی و مواد ٢٢١، ٢٢٢، ٢٢۶، ٢٢٧ و ٢٢٩ ق.م ) مورد خسارت تأخیر انجام تعهد نیز مانند مورد بالا است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

به معنی خسارت تأخیر تآدیه است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خسارتی است که از بابت دیر پرداخت وجه نقد، از طرف مدیون باید به دائن داده شود. ( ماده ٧١٩ آیین دادرسی مدنی - ماده ٢٢٨ ق.م ) خسارت تأخیر تأدیه از مصادیق « ربح پول » است که در اصطلاحات عامیانه « نزول » به آن گفته می شود.



این خسارت در موقعی حاصل می شود که موضوع تعهد پرداخت وجه نقد نباشد ( ماده ٧٢٧ آیین دادرسی مدنی و مواد ٢٢١، ٢٢٢، ٢٢۶،٢٢٧ و ٢٢٩ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

به معنی خسارت تأخیر تأدیه است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

هرگاه خواسته، خسارت باشد، دیرکرد در پرداخت این خسارت سبب حق مطالبه خسارت دیرکرد نمی شود. زیرا این خسارت از خسارت است که قابل مطالبه نیست. ( ماده ٧١٣ ایین دادرسی مدنی )

معذلک در پاره ای از موارد، قانون خسارت از خسارت تجویز کرده است.

مانند: خسارت تأخیر تأدیه مخارج واخواست ( ماده ٣٠۴ قانون تجارت ).



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

الف- مالی که باید از طرف کسی که باعث ایراد ضرر مالی به دیگری شده به متضرر داده شود.

ب- زیان وارد شده را هم خسارت گویند. برای صدق مفهوم خسارت باید تجاوز به مال غیر ( مستقیم یا غیر مستقیم ) صورت گرفته باشد. در این صورت قصد تخلف از یکی از مقررات جاری کشور شرط تحقق خسارت است.

مثل اینکه کسی قراردادی منعقد کند و در انجام تعهد خود تأخیر نماید ( ماده ٢٢١ ق.م ) این شرط از ک.تئ ٧٢٠ و ٧٢١ آیین دادرسی مدنی فهمیده می شود و فهم عرف هم آنرا تایید می کند. خسارت به این معنی خسارت حقیقی است. خسارت حکمی در موردی است که قصد تخلف وجود ندارد ولی قانون آنرا در حکم خسارت دانسته است ( ماده ٢٢١ ق.م ) اتلاف مال غیر بدون قصد نیز منشاء خسارت می باشد. ( ماده ٣٢٨ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

مشتری در بیع شرط را خریدار شرطی و مشتری شرطی می نامند. یعنی خریدار در معامله شرطی.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کسی که در عقد بیع، قبول عقد کند و عوض می دهد. خواه عوض پول باشد خواه جنس.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اگر با ذکر اوصاف ( بدون مشاهده در حین عقد ) معامله معوضی واقع شود و بعد خلاف آن دیده شود یعنی اوصافی که ذکر آن برای رفع ابهام در مورد عقد شده بود آنچنان که ذکر شده، نباشد، برای منتقل الیه حق فسخ حاصل می شود که آن را خیار تخلف وصف نامند. ( ماده ۴١٠ ق.م ) اگر وصف به صورت شرط ذکر شود تخلف از آن را تخلف شرط نامند و خیار راجع به آن را خیار تخلف شرط خوانند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیار اشتراط.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اختیاری است برای یکی از طرفین عقد معوض که عقد نسبت به قسمتی از موضوع عقد، صحیح و نسبت به قسمتی، باطل از کار در می آید. در این صورت به موجب آن اختیار او می تواند عقد را نسبت به قسمت صحیح فسخ کند.

مثل اینکه شش دانگ خانه ای را بخرد و بعد معلوم شود سه دانگ ان ملک بایع نبوده است. اگر از فسخ صرف نظر کند نسبت به قسمت باطل، حق استرداد عوض را خواهد داشت. ( ماده ۴۴١ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

هرگاه مبیع عینی خارجی و یا در حکم آن باشد و برای تأدیه ثمن یا تسلیم مبیع بین متبایعین، اجلی معین نشده باشد، اگر سه روز از تاریخ وقوع بیع بگذرد و در این مدت نه بایع مبیع را تسلیم مشتری نماید و نه مشتری تمام ثمن را به بایع بدهد، بایع مختار در فسخ معامله است ( ماده ۴٠٢ ق.م ) در همین اصطلاح، خیار تاخیر و خیار ثلاثه هم استعمال شده است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

به معنی خیار تأخیر ثمن است ( اصطلاح مختصر شده )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیاری است که به حکم قانون و بدون توافق طرفین معامله، وجود پیدا می کند. مانند خیار مجلس و خیار حیوان و خیار تأثیر ثمن و .. ( مواد ٣٩٧، ٣٩٨ و ۴٠٢ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

هرکاه بعد از عقد، وفا به شرطی که شده ( شرط فعل - شرط صفت ) نشود، کسی که به نفع او شرط شده می تواند معامله را فسخ و عوض را بگیرد و یا می تواند معامله را به همان نحو ( بدون اخذ ارش ) قبول کند. ( ماده ۴۴۴ ق.م ) در اصطلاح دیگر، ان را خیار تخلف شرط نامیده اند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

وجهی که به مامور دولت ( یا شخص شاغل در موسسات کشوری یا بلدی ) علاوه بر حقوق به عنوان کار دیگری که از او ( علاوه بر کار اصلی که برای آن حقوق می گیرد ) خواسته می شود داده می شود. این وجه به طور مستمر، مادام که به کار جدید مشغول است پرداخت می شود و در ایام مرخصی قابل پرداخت نیست. در حق تقاعد تاثیری ندارد ( ماده ٣٣ قانون محاسبات عمومی ١٠/١٢/١٣١٢ ) در تبصره دوم قانون تشکیل دادگاه اطفال بزهکار مصوب ١٣٣٨، حق الزحمه در معنی حق حضور به کار رفته و نماینده تشتّت ذهن قانونگذار در استعمال اصطلاح حق الزحمه و حق حضور و اصطلاحات متقارب و نزدیک با آنها است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

حقی است که محدود به زمان نیست؛ مانند حق مالک در مورد حق عینی بر منقول یا غیر منقول. این اصطلاح در مقابل « حق موقت » بکار برده می شود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اختیار ابقاء و ازاله عقدی که به جهتی از جهات قانونی در حالت تزلزل است. مانند عقدی که یکی از خیارات در آن قرار داده شده است؛ به حکم قانون ( مانند خیار مجلس ) یا به تراضی طرفین ( مانند خیار شرط )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

حقی است که به موجب آن مدیون در معاملات با حق استرداد می تواند بار طلب بستانکار خود مال مورد وثیقه را تحت تصرف کامل خود درآورد. ذکر کلمه ( استرداد ) که موهم نقل مال از طرف مدیون به دائن است بی معنی است. زیرا در معاملات با حق استرداد، در واقع نقل مال وجود ندارد و بیع شرط که بارزترین فرد اینگونه معاملات است، امروزه مُملک نیست و ناقل مبیع نمی باشد. ( صدور ماده ٣۴ مکرر ق.ث )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

به موجب این حق، مالک می تواند ملک خود را در ملکیت خود به یکی از طریق ناقله ( مانند بیع و یا صلح ) خارج کند یا از آن اعراض کند یا آن را تلف کند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

حقی که برای مستاجر در دکّان و یا حمّام و کاروانسرا و امثالهم پدید آید و او آن حق را به مستاجر خود می تواند بفروشد.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

حقی است براس مستاجر بازرگان و پیشه ور و مطلق کسانی که از طریق اجاره مکانی کسب معاش کنند، ولو آنکه بازرگان نباشند. ( قانون تملک زمین ها برای اجرای برنامه های شهرسازی مصوب ١٧/٠٣/١٣٣٩ و قانون مالک و مستاجر ١٣٣٩ ) با سرقفلی مفهوماً فرق دارد، زیرا شهرت تجاری و وجود مشتریان از عناصر سازنده آن نیست.

حق مزبور خود به خود مالکیت ندارد و به تنهایی قابل مبادله نیست. یعنی مستاجر نمی تواند هم منافع عین مستاجره را برای خود نگه دارد و هم حق کسب و پیشه را به غیر منتقل کند و عوض را بگیرد، بلکه هر دو را باید با هم منتقل کند. یعنی حق کسب و پیشه نسبت به منافع عین مستاجره یک حق تبعی است. لذا توقیف تابع، بدون توقیف متبوع معنی ندارد. حق کسب و پیشه مال غیر منقول است ( روح ماده ١٨ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

حقی است عینی برای شخص در مال دیگری مانند حق انتفاع و حق ارتفاق و حق وثیقه در معاملات با حق استرداد برای طلبکار.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

حقی است که نسبت به آن، نمی توان صاحب حق را بستانکار دانست؛ مانند حق عینی مالک خانه و حق عینی صاحب حق ارتفاق بر مورد حق ارتفاق.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

حقی است مالی که متعلق آن عین خارجی باشد؛ مانند مالکیت عین و مالکیت منفعت ( برای مستاجر ) و مالکیت انتفاع (‌برای مهمان نسبت به مأکولات ) و ماکیت حق ( مانند حق ارتفاق، و حق تحجیر، حق وثیقه، حق مرتهن بر مال مرهونه و حق مستاجر بر عین مستاجره در قانون روابط مالک و مستاجر مصوب سال ١٣٣٩ و غیره ) حق عینی در مقابل حق دینی بکار می رود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

هرگاه مال غیر منقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند، شریک دیگر ( حق شفعه ) دارد قیمتی را که مشتری داده است به او بدهد و حصه مبیعه را تملک کند ( ماده ٨٠٨ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

حقی که مالک زمین دهند برای کشت یا چرانیدن چهارپایان یا مرور و امثال آن.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

سهم مشروع و مقرر ده یا مزرعه یا باغ یا خانه و یا کسی از آب رود یا چشمه یا قنات، در ساعات معین و به اندازه معلوم.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

وجوهی که دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق در قبال تنظیم اسناد و ثبت آن دفاتر مربوطه و مطابق تعرفه سازمان ثبت وصول می نمایند. مطابق بند ١۵٨ مجموعه بخشنامه های ثبتی تا مهر ماه ١٣۶۵، سردفتران مکلفند علاوه بر صدور و تسلیم قبض حق التحریر به متقاضی مبلغ دریافتی را ظهر قبال نیز قید و امضاء نمایند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

حقوق دولتی که بابت ثبت ملک در دفتر املاک یا ثبت معاملات یا ثبت حق اختراع یا علامت و غیره از متقاضی ثبت دریافت می شود ( ماده ١٨ نظامنامه قانون ثبت و ماده ١٨ ببعد قانون ثبت ١٣١٠ )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

مقداری از اراضی اطراف ملک و قنات و مهر و امثال آن است که برای کمال انتفاع از آن ضرورت داد. ( ماده ١٣۶ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

فروش مالی در حضور جمع بوسیله عرضه آن به جمعیت به این ترتیب که پیشنهاد کننده بالاترین قیمت، مشتری ( برنده حراج ) محسوب می شود. حراج و مزایده فرق دارند ولی غالباً به غلط به جای هم بکار می روند. حراج اموال توقیفی که توسط اجرای ثبت به عمل می آید دارای تشریفات مخصوص است و در صورت انجام حراج مبلغی به عنوان حق حراج به آن تعلق می گیرد.



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 71
بازدید دیروز : 418
بازدید هفته : 6734
بازدید ماه : 6736
بازدید کل : 140147
تعداد مطالب : 1450
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

Alternative content