مورچه
 
 
برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

همانطور که در مال مشاع، هر یک از شرکاء مالک تمام اجزاء و ذرات مال مشاع است و هیچ یک از آنها نمی تواند بدون اجازه سایرین در آن تصرف کند، در دیوار اشتراکی نیز قاعده همین است مگر با اذن شریک دیگر.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

دیوار فاصل بین دو ملک که یا اختصاصی است یا اشتراکی. و مراد از آن اینست که دیوار مابین، متعلق به مالک مجاور نیست، بلکه اختصاص به مورد ثبت دارد. طبق ماده ٣٠ قانون مدنی، مالک دیوار می تواند هر تصرفی را که بخواهد در آن بکند.

مثلا: در آن پنجره و درب ورودی به هر شکل که مایل است ایجاد کندو همسایه حق منع او را ندارد. ولی همسایه هم می تواند جلوی روزنه یا شبکه او دیوار بکشد. قراین فنی که اختصاصی بودن دیوار فاصل را می رساند از این قرار است:

الف- بنا به طور ترصیف

ب- سرتیر - بودن سرتیر مالک مجاور به روی دیوار فاصل، دلیل هر تصرف صاحب ساختمان در دیوار است و حاکی از اختصاص آن به مالک ساختمان است.

ج-طاقچه و رف - هرگاه در یک طرف از دیوار فاصل، طاقچه و رف موجود باشد، آن دیوار در تصرف صاحب طاقچه و رف شناخته می شود.

د- نما - و آن تزئینات فنی ساختمان است بر روی دیوار که همیشه این عمل از طرف مالک ملکی به عمل می آید که دیوار متعلق به آنست.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

مالی است که در زمین یا بنایی دفن شده و بر حسب اتفاق و تصادف پیدا می شود. ( ماده ١٧٣ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

دفتری است که در آن شماره های پلاک به ترتیب یکی پیس از دیگری ذکر شده و فاقد خصوصیات ملک بوده و در آن، شماره ثبت و صفحه دفتر املاکی که پلاک مزبور در آن ثبت شده است اشاره می شود تا در موقع لزوم پلاک مربوطه را در دفتر املاک بیایند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کسی که معاونت دفترخانه و نمایندگی سازمان ثبت اسناد و املاک را دارا باشد، دفتریار اول نامیده می شود. ( ماده ٣ قانون دفاتر اسناد رسمی )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

دفتری است که هر ملکی پس از اتمام عملیات مقدماتی، بدون رعایت ترتیب شماره پلاک در آن ثبت می شود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

شش یک چیزی. یک دانگ از شش دانگ یعنی یک سدس آن. شش دانگ چیزی تمام آن همه آن و این بیشتر در مساحات و سطوح و آنچه بدان وابسته است بکار می رود. چون شش دانگ خانه یا چهار دانگ مزرعه و سه دانگ قنات و دو دانگ باغ و یک دانگ کاروانسرا و ... گاه در اوقات نیز به کار می رود، مانند پنج دانگ ساعت، که یعنی پنجاه دقیقه.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

بلوک را گویند. دهستان را دهدار اداره می کند که سابقاً او را میر بلوک می نامیدند؛ هرچند دهستان یک بخش را تشکیل می دهد.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

عمل و شغل دلال را گویند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

عمل و شغل دلال را گویند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

دلالت لفظ بر یک معنی که به کلی از موضوع له بیرون باشد، دلالت التزام نامیده می شود. البته بین آن معنی بیرونی و موضوع له باید یک نوع ملازمه و ارتباط و پیوند وجود داشته باشد و به سبب همین ارتباط که لفظ بر آن معنی بیرونی و خارجی دلالت می کند و از این روست که این قسمت دلالت را دلالت التزام ( یعنی دلالت به یاری ملازمه ) نامیده اند. دلالت کلمه قانون بر مفهوم جامعه را می توان مثال این مورد شمرد. زیرا بین قانون و جامعه ملازمه وجود دارد. حکم شماره ٣٧٠٩ مورخ ١٩/٣/١٣٢۴ دادگاه انتظامی اسمی از دلالت مطابقی و دلالت التزام برده است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

دفاتری که تاجر مطابق مقررات قانون تجارت تهیه و نگهداری کند. ( ماده ششم قانون تجارت )



دعوایی است که خواسته آن الزام موجر است به تنظیم اجاره نامه ملک معینی، در موردی که اساساً اجاره نامه ای وجود ندارد. و یا دارد لیکن مدت اجاره منقضی شده است. ( ماده پنجم قانون مالک و مستاجر سال ١٣٣٩ )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

دعوایی است که به موجب آن از دادگاه تقاضای اعلام بطلان اجاره شود. فرق بطلان و فسخ اجاره انست که فسخ محتاج به قصد انشاء است و حال اینکه بطلان حاجت به قصد انشاء ندارد و عارض شدن یکی از اسباب بطلان کافی است تا آن را بی اثر کند.

اسباب بطلان اجاره متفاوت است؛ مانند قابل انتفاع نبودن عین مستاجره از آن حیث که اقدام به اجازه آن شده. ( شقّ اول ماده هفتم قانون مالک و مستاجر مواد ۴٨١ و ۴٩۶ مدنی )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کسی که تعهدی به نفع او بر ذمه غیر وجود دارد. در حال حاضر بیشتر اصطلاح بستانکار به جای ان استعمال می شود و متعهد له هم در همین معنی بکار می رود. ولی ممکن است کسی متعهدله باشد اما دائن و بستانکار نباشد. چنانکه کسی که به نفع او تعهد ساختن خانه ای شده است متعهدله است ولی دائن و بستانکار نیست. با کسی که به موجب سندی استحقاق گرفتن وجه التزامی پیدا کرده، عنوان دائن و بستانکار را ندارد و عنوان متعهدله را دارد. دائن و بستانکار هم در بعضی موارد نمی توانند به جای هم بکار روند؛ چنانکه ثالث در بیمه عمر فوت بیمه گذار بستانکار می شود، ولی عنوان دائن به او داده نمی شود. در اصطلاح دیگر به جای بستانکار در فقه و حقوق تجارت کلمه غریم و غرماء را بکار می برند که امروزه کمتر استعمال می شود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خلاصه معامله، برگ مخصوصی است که پس از انجام معامله، دفترخانه تنظیم کننده سند آن را ( که دارای مشخصات کامل متعاملین و تاریخ معامله و شماره سند دفترخانه ما قبل که معامله در آن صورت گرفته و مبلغ مورد معامله است ) تنظیم و برای هر ملک ثبت نشده یک نسخه خلاصه معامله و در صورتی که ملک ثبت شده باشد، برای هر ثبت و هر صفحه از دفتر املاک یک نسخه خلاصه معامله تنظیم و ارسال می کند. این خلاصه باید از حیث امضای متعاملین و سردفتر و مهر دفترخانه تکمیل باشد و هر وقت باقیمانده ملک، مورد معامله واقع شد، سند مالکیت را هم ضمیمه خلاصه معامله به اداره ثبت ارسال نمایند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کسی که وارد ده می شود تا از زراع یا مالک آن ده کاری بگیرد و دارای حق ریشه و اعبان و نسق نمی شود، مگر با موافقت زارع و یا با آباد کردن زمین جدید ( غیر از اراضی دایر و بایر و آویش آن ده ) . ( ماده ٣٢ آیین نامه اصلاحات ارضی مصوب ٣/۵/١٣۴٣ و بند دوم از یازدهمین قسمت صورتجلسه شورای اصلاحات ارضی مورخ ١١/١/١٣۴١ مجموعه اصلاحات ارضی صفحه ۴٠ )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کسی که اراضی کوچک و یا سهمی از سهام قریه دارد.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خانه بنایی است که معمولا محل زندگی یک خانوار بوده و فاقد مشترکات موضوع قانون تملک آپارتمان هاست.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

در مرابحه هرگاه پس از عقد بر مشتری معلوم شود که بایع در اخبار از سرمایه، مبلغ را زیادتر از واقع گفته است برای مشتری خیار فسخ حاصل می شود و این خیار را خیار کذب می گویند و در قانون مدنی ما پیش بینی نشده است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

متعلق خیار ( هر خیاری باشد ) دو چیز است:

الف- ابقای عقد صحیح ( زیرا خیار فقط در عقد صحیح پیدا می شود نه در عقد فاسد ).

ب- ازاله عقد صحیح. سایر مشخصات خیارات داخل در ماهیت حقوقی خیار نمی باشند. بلکه از عوارض و مختصات آن خیار محسوب می شوند. بنابراین فوریت خیار ( بعد از علم به عیب ) . ( ماده ۴٣۵ ق.م ) فقط متوجه خود خیار است نه متوجه عوارض آن.

مثلاً : بعد از علم به عیب، متضرر باید فوراً قصد ابقاء یا قصد ازاله و فسخ عقد را اعلام کند. اگر قصد ابقای عقد را فوراً اعلام نمود ( یا با وجود علم به عیب قبض عین و مسامحه نماید، این عمل کاشف از اسقاط حق فسخ است و بالطبع و به حکم قهری قانون ( ماده ۴٢٢ ق.م ) مستحق ارش است و مطالبه ارش فوریت ندارد، زیرا ارش از لوازم قهری ابقای عقد است و داخل در ماهیت خیار نیست تا مشمول فوریت خیار عیب باشد. پس تا وقتی که مرور زمان شامل حق ارش مزبور نشده، می تواند ارش را مطالبه کند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

متعلق خیار ( هر خیاری باشد ) دو چیز است:

الف- ابقای عقد صحیح ( زیرا خیار فقط در عقد صحیح پیدا می شود نه در عقد فاسد ).

ب- ازاله عقد صحیح. سایر مشخصات خیارات داخل در ماهیت حقوقی خیار نمی باشند. بلکه از عوارض و مختصات آن خیار محسوب می شوند. بنابراین فوریت خیار ( بعد از علم به عیب ) . ( ماده ۴٣۵ ق.م ) فقط متوجه خود خیار است نه متوجه عوارض آن.

مثلاً : بعد از علم به عیب، متضرر باید فوراً قصد ابقاء یا قصد ازاله و فسخ عقد را اعلام کند. اگر قصد ابقای عقد را فوراً اعلام نمود ( یا با وجود علم به عیب قبض عین و مسامحه نماید، این عمل کاشف از اسقاط حق فسخ است و بالطبع و به حکم قهری قانون ( ماده ۴٢٢ ق.م ) مستحق ارش است و مطالبه ارش فوریت ندارد، زیرا ارش از لوازم قهری ابقای عقد است و داخل در ماهیت خیار نیست تا مشمول فوریت خیار عیب باشد. پس تا وقتی که مرور زمان شامل حق ارش مزبور نشده، می تواند ارش را مطالبه کند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کسی که خیار به نفع او مقرر شده است؛ خواه متعامل باشد، خواه قائم مقام قانونی او ( مانند وارث ) ، خواه شخص ثالثی که خیاری به نفع او مقرر شده است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اعمال حق خیار ( با استفاده از حق خیار ) را گویند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اگر بیع به شرط ادای ثمن در وقت معین باشد و در آن وقت ثمن داده نشود، برای بایع خیار نقد حاصل می شود که از اقسام خیار شرط است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیاری است که به ابتدای مدت آن متصل به عقد باشد. مانند خیار مجلس و خیار حیوان. در بعضی از خیارات ممکن است ابتدای مدت آن متصل به عقد نباشد. ( ماده ۴٠٠ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیاری که در یک عقد برای هر دو طرف معامله حاصل می شود. مانند خیار مجلس ( در مقابل خیار مختص استعمال می شود )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیاری که در یک عقد فقط برای یک طرف معامله حاصل می شود. مانند خیار حیوان ( ماده ٣٩٨ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

در عقد بیع مادام که مجلس عقد به هم نخورده، طرفین حق به هم زدن بیع را دارند. به هم زدن مجلس عقد به تفرقه متعاملین از یکدیگر ( ولو به چند قدم ) و یا به تر مکان عقد ( ولو با هم ) محقق می شود. ( ماده ٣٩٧ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیاری است ناشی از توافق طرفین که آن را خیار شرط نیز گویند. عقدی که در آن شرط خیار شده آن را عقد خیاری نامند. ( ماده ٣٩٩ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اختیار فسخ عقد که ناشی از حصول غبن در معامله ( اعم از بیع و ... ) می باشد. ظهور غبن کاشف از وجود حق خیار از حین عقد است، نه از حین ظهور غبن. ( ماده ۴١۶ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معینی برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد. ( ماده ٣٩٩ ق.م ) در همین معنی خیار قراردادی نیز استعمال شده است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیار مشتری در بیع شرط است که مشتری بعد از ردّ ثمن خیار فسخ معامله را خواهد داشت. ( ماده ۴۵٨ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اگر یک طرف عقد، مالی را قبلا دیده و به اعتماد مشاهده سابق و به تصور عدم تغییر آن وضع، آن مال را خریداری کند و بعد از عقد معلوم شود که آن مال اوصاف سابق را در حین عقد نداشته، حق فسخ عقد را دارد. ( ماده ۴١٣ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

هرگاه مشتری مالی را بخرد که بایع در حین عقد خود را قادر بر تسلیم تصور می کرده و پس از عقد معلوم شود که تسلیم آن برای او مقدور نیست ( سلب قدرت تسلیم باید بعد از وقوع عقد پیش آید و گرنه نبودن قدرت تسلیم در حین عقد موجب بطلان عقد است. ماده ٣۴٨ ق.م ) در این صورت مشتری حق فسخ عقد را دارد و نیز می تواند عقد را فسخ نکرده مثل یا قیمت آن را بگیرد.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

تدلیس، عمل موجب فریب طرف معامله است ( ماده ۴٣٨ ق.م ) و وجود آن سبب پیدایش حق فسخ ( که آن را خیار تدلیس نامند ) می شود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

تسلط به ازاله اثر حاصل از عقد. در قانون مدنی تعریفی از آن نشده است. زیرا ماهیت آن تا اندازه ای بدیهی است و تعریف فقهی بالاتر از مفهوم عرضی خیار گرفته شده است. بنابراین، تسلط قانونی شخص در اضمحلال عقد را خیار گویند. خیار ممکن است ناشی از تراضی طرفین باشد ( مانند خیار شرط )، یا ناشی از حکم قانون باشد ( مانند خیار مجلس ) ( ماده ٣٩٧ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

به معنی خسارت حاصل از عدم انجام تعهد است در غیر مورد پرداخت وجه نقد ( ماده ٧٢٧ آیین دادرسی مدنی و مواد ٢٢١، ٢٢٢، ٢٢۶، ٢٢٧ و ٢٢٩ ق.م ) مورد خسارت تأخیر انجام تعهد نیز مانند مورد بالا است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

به معنی خسارت تأخیر تآدیه است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خسارتی است که از بابت دیر پرداخت وجه نقد، از طرف مدیون باید به دائن داده شود. ( ماده ٧١٩ آیین دادرسی مدنی - ماده ٢٢٨ ق.م ) خسارت تأخیر تأدیه از مصادیق « ربح پول » است که در اصطلاحات عامیانه « نزول » به آن گفته می شود.



این خسارت در موقعی حاصل می شود که موضوع تعهد پرداخت وجه نقد نباشد ( ماده ٧٢٧ آیین دادرسی مدنی و مواد ٢٢١، ٢٢٢، ٢٢۶،٢٢٧ و ٢٢٩ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

به معنی خسارت تأخیر تأدیه است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

هرگاه خواسته، خسارت باشد، دیرکرد در پرداخت این خسارت سبب حق مطالبه خسارت دیرکرد نمی شود. زیرا این خسارت از خسارت است که قابل مطالبه نیست. ( ماده ٧١٣ ایین دادرسی مدنی )

معذلک در پاره ای از موارد، قانون خسارت از خسارت تجویز کرده است.

مانند: خسارت تأخیر تأدیه مخارج واخواست ( ماده ٣٠۴ قانون تجارت ).



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

الف- مالی که باید از طرف کسی که باعث ایراد ضرر مالی به دیگری شده به متضرر داده شود.

ب- زیان وارد شده را هم خسارت گویند. برای صدق مفهوم خسارت باید تجاوز به مال غیر ( مستقیم یا غیر مستقیم ) صورت گرفته باشد. در این صورت قصد تخلف از یکی از مقررات جاری کشور شرط تحقق خسارت است.

مثل اینکه کسی قراردادی منعقد کند و در انجام تعهد خود تأخیر نماید ( ماده ٢٢١ ق.م ) این شرط از ک.تئ ٧٢٠ و ٧٢١ آیین دادرسی مدنی فهمیده می شود و فهم عرف هم آنرا تایید می کند. خسارت به این معنی خسارت حقیقی است. خسارت حکمی در موردی است که قصد تخلف وجود ندارد ولی قانون آنرا در حکم خسارت دانسته است ( ماده ٢٢١ ق.م ) اتلاف مال غیر بدون قصد نیز منشاء خسارت می باشد. ( ماده ٣٢٨ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

مشتری در بیع شرط را خریدار شرطی و مشتری شرطی می نامند. یعنی خریدار در معامله شرطی.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کسی که در عقد بیع، قبول عقد کند و عوض می دهد. خواه عوض پول باشد خواه جنس.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اگر با ذکر اوصاف ( بدون مشاهده در حین عقد ) معامله معوضی واقع شود و بعد خلاف آن دیده شود یعنی اوصافی که ذکر آن برای رفع ابهام در مورد عقد شده بود آنچنان که ذکر شده، نباشد، برای منتقل الیه حق فسخ حاصل می شود که آن را خیار تخلف وصف نامند. ( ماده ۴١٠ ق.م ) اگر وصف به صورت شرط ذکر شود تخلف از آن را تخلف شرط نامند و خیار راجع به آن را خیار تخلف شرط خوانند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خیار اشتراط.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

اختیاری است برای یکی از طرفین عقد معوض که عقد نسبت به قسمتی از موضوع عقد، صحیح و نسبت به قسمتی، باطل از کار در می آید. در این صورت به موجب آن اختیار او می تواند عقد را نسبت به قسمت صحیح فسخ کند.

مثل اینکه شش دانگ خانه ای را بخرد و بعد معلوم شود سه دانگ ان ملک بایع نبوده است. اگر از فسخ صرف نظر کند نسبت به قسمت باطل، حق استرداد عوض را خواهد داشت. ( ماده ۴۴١ ق.م )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

هرگاه مبیع عینی خارجی و یا در حکم آن باشد و برای تأدیه ثمن یا تسلیم مبیع بین متبایعین، اجلی معین نشده باشد، اگر سه روز از تاریخ وقوع بیع بگذرد و در این مدت نه بایع مبیع را تسلیم مشتری نماید و نه مشتری تمام ثمن را به بایع بدهد، بایع مختار در فسخ معامله است ( ماده ۴٠٢ ق.م ) در همین اصطلاح، خیار تاخیر و خیار ثلاثه هم استعمال شده است.



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 59
بازدید دیروز : 418
بازدید هفته : 6722
بازدید ماه : 6724
بازدید کل : 140135
تعداد مطالب : 1450
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

Alternative content