مورچه |
|||
که به صیغه رباطات و رابطه جمع بسته می شود و از آیه شریفه ٢٠٠ سوره مبارکه آل عمران اقتباس شده است. به معنای کاروانسرای بیابانی است. ربح اندر ربح، در اصطلاح حساب عبارت از این است که مبلغی را مدتی به کسی مرابحه دهند و سود آن مبلغ را در آن مدت به سرمایه بیافزایند و مجموعه آن دو را از آغاز مدت جدید، سرمایه قرار دهند و نسبت به مجموع، سودی در مدت جدید معین سازند. در اصطلاح مرابحه مبلغی است که بر اصل سرمایه افزوده و به داین داده شود. و اگر ربح مجهول باشد، برای پیدا کردن آن سرمایه و نرخ و مدت را در هم ضرب کرده و حاصل را بر صد تقسیم می کنند. به صورت زیر: [ حاصل ضرب ( مدت سال ) ( نرخ ) ( سرمایه ) ] تقسیم بر ١٠٠ = سود خروج مال مورد رهن از حالت وثیقه بودن، اعم از اینکه راهن دین خود را به مرتهن بدهد، یا اینکه مرتهن از حق عینی خود بر مال مورد رهن صرف نظر نماید یا دین او را ابراء کند. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
کسی که دارای حق ذمّی می باشد، خواه بستانکار باشد خواه بدهکار. مانند مالکیت بدهکار نسبت به ذمّه خود پس از ابراء از طرف بستانکار. نتیجه این مالکیت، سقوط ذمّه است. به همین جهت، مالکیت ما فی الذمّه در بند ششم ماده ٢۶۴ ق.م یکی از اسباب سقوط تعهدات شمرده شده است. حقی که شخصی به عهده دیگری دارد. در اصطلاح دیگر آن را حق ذمّی و حق دینی نیز می گویند. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
یعنی دو ملکی که در مجاورت هم قرار دارند دارای دیوار باشند. به دیوار وقتی که در سندی مثلا قید می شود، در قسمت اول به دیوار خانه پلاک... و در قسمت دوم دیوار اشتراکی و در قسمت سوم دیواری است به زمین... . به این معناست که در قسمت اول، مورد ثبت فاقد دیوار است و دیوار متعلق به مجاور است و در قسمت دوم، دیوار فاصل مشترک بین دو مالک است و در قسمت سوم، دیوار مابین متعلق به مورد ثبت است و مجاور فاقد دیوار است و به همین ترتیب در مورد جوی و نرده و ... که به عنوان حدّ معرفی می شوند. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
همانطور که در مال مشاع، هر یک از شرکاء مالک تمام اجزاء و ذرات مال مشاع است و هیچ یک از آنها نمی تواند بدون اجازه سایرین در آن تصرف کند، در دیوار اشتراکی نیز قاعده همین است مگر با اذن شریک دیگر. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
همانطور که در مال مشاع، هر یک از شرکاء مالک تمام اجزاء و ذرات مال مشاع است و هیچ یک از آنها نمی تواند بدون اجازه سایرین در آن تصرف کند، در دیوار اشتراکی نیز قاعده همین است مگر با اذن شریک دیگر. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
دیوار فاصل بین دو ملک که یا اختصاصی است یا اشتراکی. و مراد از آن اینست که دیوار مابین، متعلق به مالک مجاور نیست، بلکه اختصاص به مورد ثبت دارد. طبق ماده ٣٠ قانون مدنی، مالک دیوار می تواند هر تصرفی را که بخواهد در آن بکند. مثلا: در آن پنجره و درب ورودی به هر شکل که مایل است ایجاد کندو همسایه حق منع او را ندارد. ولی همسایه هم می تواند جلوی روزنه یا شبکه او دیوار بکشد. قراین فنی که اختصاصی بودن دیوار فاصل را می رساند از این قرار است: الف- بنا به طور ترصیف ب- سرتیر - بودن سرتیر مالک مجاور به روی دیوار فاصل، دلیل هر تصرف صاحب ساختمان در دیوار است و حاکی از اختصاص آن به مالک ساختمان است. ج-طاقچه و رف - هرگاه در یک طرف از دیوار فاصل، طاقچه و رف موجود باشد، آن دیوار در تصرف صاحب طاقچه و رف شناخته می شود. د- نما - و آن تزئینات فنی ساختمان است بر روی دیوار که همیشه این عمل از طرف مالک ملکی به عمل می آید که دیوار متعلق به آنست. مالی است که در زمین یا بنایی دفن شده و بر حسب اتفاق و تصادف پیدا می شود. ( ماده ١٧٣ ق.م ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
دفتری است که در آن شماره های پلاک به ترتیب یکی پیس از دیگری ذکر شده و فاقد خصوصیات ملک بوده و در آن، شماره ثبت و صفحه دفتر املاکی که پلاک مزبور در آن ثبت شده است اشاره می شود تا در موقع لزوم پلاک مربوطه را در دفتر املاک بیایند. کسی که معاونت دفترخانه و نمایندگی سازمان ثبت اسناد و املاک را دارا باشد، دفتریار اول نامیده می شود. ( ماده ٣ قانون دفاتر اسناد رسمی ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
دفتری است که هر ملکی پس از اتمام عملیات مقدماتی، بدون رعایت ترتیب شماره پلاک در آن ثبت می شود. شش یک چیزی. یک دانگ از شش دانگ یعنی یک سدس آن. شش دانگ چیزی تمام آن همه آن و این بیشتر در مساحات و سطوح و آنچه بدان وابسته است بکار می رود. چون شش دانگ خانه یا چهار دانگ مزرعه و سه دانگ قنات و دو دانگ باغ و یک دانگ کاروانسرا و ... گاه در اوقات نیز به کار می رود، مانند پنج دانگ ساعت، که یعنی پنجاه دقیقه. بلوک را گویند. دهستان را دهدار اداره می کند که سابقاً او را میر بلوک می نامیدند؛ هرچند دهستان یک بخش را تشکیل می دهد. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
دلالت لفظ بر یک معنی که به کلی از موضوع له بیرون باشد، دلالت التزام نامیده می شود. البته بین آن معنی بیرونی و موضوع له باید یک نوع ملازمه و ارتباط و پیوند وجود داشته باشد و به سبب همین ارتباط که لفظ بر آن معنی بیرونی و خارجی دلالت می کند و از این روست که این قسمت دلالت را دلالت التزام ( یعنی دلالت به یاری ملازمه ) نامیده اند. دلالت کلمه قانون بر مفهوم جامعه را می توان مثال این مورد شمرد. زیرا بین قانون و جامعه ملازمه وجود دارد. حکم شماره ٣٧٠٩ مورخ ١٩/٣/١٣٢۴ دادگاه انتظامی اسمی از دلالت مطابقی و دلالت التزام برده است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
دفاتری که تاجر مطابق مقررات قانون تجارت تهیه و نگهداری کند. ( ماده ششم قانون تجارت ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
دعوایی است که خواسته آن الزام موجر است به تنظیم اجاره نامه ملک معینی، در موردی که اساساً اجاره نامه ای وجود ندارد. و یا دارد لیکن مدت اجاره منقضی شده است. ( ماده پنجم قانون مالک و مستاجر سال ١٣٣٩ ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
دعوایی است که به موجب آن از دادگاه تقاضای اعلام بطلان اجاره شود. فرق بطلان و فسخ اجاره انست که فسخ محتاج به قصد انشاء است و حال اینکه بطلان حاجت به قصد انشاء ندارد و عارض شدن یکی از اسباب بطلان کافی است تا آن را بی اثر کند. اسباب بطلان اجاره متفاوت است؛ مانند قابل انتفاع نبودن عین مستاجره از آن حیث که اقدام به اجازه آن شده. ( شقّ اول ماده هفتم قانون مالک و مستاجر مواد ۴٨١ و ۴٩۶ مدنی ) کسی که تعهدی به نفع او بر ذمه غیر وجود دارد. در حال حاضر بیشتر اصطلاح بستانکار به جای ان استعمال می شود و متعهد له هم در همین معنی بکار می رود. ولی ممکن است کسی متعهدله باشد اما دائن و بستانکار نباشد. چنانکه کسی که به نفع او تعهد ساختن خانه ای شده است متعهدله است ولی دائن و بستانکار نیست. با کسی که به موجب سندی استحقاق گرفتن وجه التزامی پیدا کرده، عنوان دائن و بستانکار را ندارد و عنوان متعهدله را دارد. دائن و بستانکار هم در بعضی موارد نمی توانند به جای هم بکار روند؛ چنانکه ثالث در بیمه عمر فوت بیمه گذار بستانکار می شود، ولی عنوان دائن به او داده نمی شود. در اصطلاح دیگر به جای بستانکار در فقه و حقوق تجارت کلمه غریم و غرماء را بکار می برند که امروزه کمتر استعمال می شود. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
خلاصه معامله، برگ مخصوصی است که پس از انجام معامله، دفترخانه تنظیم کننده سند آن را ( که دارای مشخصات کامل متعاملین و تاریخ معامله و شماره سند دفترخانه ما قبل که معامله در آن صورت گرفته و مبلغ مورد معامله است ) تنظیم و برای هر ملک ثبت نشده یک نسخه خلاصه معامله و در صورتی که ملک ثبت شده باشد، برای هر ثبت و هر صفحه از دفتر املاک یک نسخه خلاصه معامله تنظیم و ارسال می کند. این خلاصه باید از حیث امضای متعاملین و سردفتر و مهر دفترخانه تکمیل باشد و هر وقت باقیمانده ملک، مورد معامله واقع شد، سند مالکیت را هم ضمیمه خلاصه معامله به اداره ثبت ارسال نمایند. کسی که وارد ده می شود تا از زراع یا مالک آن ده کاری بگیرد و دارای حق ریشه و اعبان و نسق نمی شود، مگر با موافقت زارع و یا با آباد کردن زمین جدید ( غیر از اراضی دایر و بایر و آویش آن ده ) . ( ماده ٣٢ آیین نامه اصلاحات ارضی مصوب ٣/۵/١٣۴٣ و بند دوم از یازدهمین قسمت صورتجلسه شورای اصلاحات ارضی مورخ ١١/١/١٣۴١ مجموعه اصلاحات ارضی صفحه ۴٠ ) خانه بنایی است که معمولا محل زندگی یک خانوار بوده و فاقد مشترکات موضوع قانون تملک آپارتمان هاست. در مرابحه هرگاه پس از عقد بر مشتری معلوم شود که بایع در اخبار از سرمایه، مبلغ را زیادتر از واقع گفته است برای مشتری خیار فسخ حاصل می شود و این خیار را خیار کذب می گویند و در قانون مدنی ما پیش بینی نشده است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
متعلق خیار ( هر خیاری باشد ) دو چیز است: الف- ابقای عقد صحیح ( زیرا خیار فقط در عقد صحیح پیدا می شود نه در عقد فاسد ). ب- ازاله عقد صحیح. سایر مشخصات خیارات داخل در ماهیت حقوقی خیار نمی باشند. بلکه از عوارض و مختصات آن خیار محسوب می شوند. بنابراین فوریت خیار ( بعد از علم به عیب ) . ( ماده ۴٣۵ ق.م ) فقط متوجه خود خیار است نه متوجه عوارض آن. مثلاً : بعد از علم به عیب، متضرر باید فوراً قصد ابقاء یا قصد ازاله و فسخ عقد را اعلام کند. اگر قصد ابقای عقد را فوراً اعلام نمود ( یا با وجود علم به عیب قبض عین و مسامحه نماید، این عمل کاشف از اسقاط حق فسخ است و بالطبع و به حکم قهری قانون ( ماده ۴٢٢ ق.م ) مستحق ارش است و مطالبه ارش فوریت ندارد، زیرا ارش از لوازم قهری ابقای عقد است و داخل در ماهیت خیار نیست تا مشمول فوریت خیار عیب باشد. پس تا وقتی که مرور زمان شامل حق ارش مزبور نشده، می تواند ارش را مطالبه کند. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
متعلق خیار ( هر خیاری باشد ) دو چیز است: الف- ابقای عقد صحیح ( زیرا خیار فقط در عقد صحیح پیدا می شود نه در عقد فاسد ). ب- ازاله عقد صحیح. سایر مشخصات خیارات داخل در ماهیت حقوقی خیار نمی باشند. بلکه از عوارض و مختصات آن خیار محسوب می شوند. بنابراین فوریت خیار ( بعد از علم به عیب ) . ( ماده ۴٣۵ ق.م ) فقط متوجه خود خیار است نه متوجه عوارض آن. مثلاً : بعد از علم به عیب، متضرر باید فوراً قصد ابقاء یا قصد ازاله و فسخ عقد را اعلام کند. اگر قصد ابقای عقد را فوراً اعلام نمود ( یا با وجود علم به عیب قبض عین و مسامحه نماید، این عمل کاشف از اسقاط حق فسخ است و بالطبع و به حکم قهری قانون ( ماده ۴٢٢ ق.م ) مستحق ارش است و مطالبه ارش فوریت ندارد، زیرا ارش از لوازم قهری ابقای عقد است و داخل در ماهیت خیار نیست تا مشمول فوریت خیار عیب باشد. پس تا وقتی که مرور زمان شامل حق ارش مزبور نشده، می تواند ارش را مطالبه کند. کسی که خیار به نفع او مقرر شده است؛ خواه متعامل باشد، خواه قائم مقام قانونی او ( مانند وارث ) ، خواه شخص ثالثی که خیاری به نفع او مقرر شده است. اگر بیع به شرط ادای ثمن در وقت معین باشد و در آن وقت ثمن داده نشود، برای بایع خیار نقد حاصل می شود که از اقسام خیار شرط است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
خیاری است که به ابتدای مدت آن متصل به عقد باشد. مانند خیار مجلس و خیار حیوان. در بعضی از خیارات ممکن است ابتدای مدت آن متصل به عقد نباشد. ( ماده ۴٠٠ ق.م ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
خیاری که در یک عقد برای هر دو طرف معامله حاصل می شود. مانند خیار مجلس ( در مقابل خیار مختص استعمال می شود ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
خیاری که در یک عقد فقط برای یک طرف معامله حاصل می شود. مانند خیار حیوان ( ماده ٣٩٨ ق.م ) در عقد بیع مادام که مجلس عقد به هم نخورده، طرفین حق به هم زدن بیع را دارند. به هم زدن مجلس عقد به تفرقه متعاملین از یکدیگر ( ولو به چند قدم ) و یا به تر مکان عقد ( ولو با هم ) محقق می شود. ( ماده ٣٩٧ ق.م ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
خیاری است ناشی از توافق طرفین که آن را خیار شرط نیز گویند. عقدی که در آن شرط خیار شده آن را عقد خیاری نامند. ( ماده ٣٩٩ ق.م ) اختیار فسخ عقد که ناشی از حصول غبن در معامله ( اعم از بیع و ... ) می باشد. ظهور غبن کاشف از وجود حق خیار از حین عقد است، نه از حین ظهور غبن. ( ماده ۴١۶ ق.م ) در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معینی برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد. ( ماده ٣٩٩ ق.م ) در همین معنی خیار قراردادی نیز استعمال شده است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
خیار مشتری در بیع شرط است که مشتری بعد از ردّ ثمن خیار فسخ معامله را خواهد داشت. ( ماده ۴۵٨ ق.م ) اگر یک طرف عقد، مالی را قبلا دیده و به اعتماد مشاهده سابق و به تصور عدم تغییر آن وضع، آن مال را خریداری کند و بعد از عقد معلوم شود که آن مال اوصاف سابق را در حین عقد نداشته، حق فسخ عقد را دارد. ( ماده ۴١٣ ق.م ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
هرگاه مشتری مالی را بخرد که بایع در حین عقد خود را قادر بر تسلیم تصور می کرده و پس از عقد معلوم شود که تسلیم آن برای او مقدور نیست ( سلب قدرت تسلیم باید بعد از وقوع عقد پیش آید و گرنه نبودن قدرت تسلیم در حین عقد موجب بطلان عقد است. ماده ٣۴٨ ق.م ) در این صورت مشتری حق فسخ عقد را دارد و نیز می تواند عقد را فسخ نکرده مثل یا قیمت آن را بگیرد. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
تدلیس، عمل موجب فریب طرف معامله است ( ماده ۴٣٨ ق.م ) و وجود آن سبب پیدایش حق فسخ ( که آن را خیار تدلیس نامند ) می شود. تسلط به ازاله اثر حاصل از عقد. در قانون مدنی تعریفی از آن نشده است. زیرا ماهیت آن تا اندازه ای بدیهی است و تعریف فقهی بالاتر از مفهوم عرضی خیار گرفته شده است. بنابراین، تسلط قانونی شخص در اضمحلال عقد را خیار گویند. خیار ممکن است ناشی از تراضی طرفین باشد ( مانند خیار شرط )، یا ناشی از حکم قانون باشد ( مانند خیار مجلس ) ( ماده ٣٩٧ ق.م ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
به معنی خسارت حاصل از عدم انجام تعهد است در غیر مورد پرداخت وجه نقد ( ماده ٧٢٧ آیین دادرسی مدنی و مواد ٢٢١، ٢٢٢، ٢٢۶، ٢٢٧ و ٢٢٩ ق.م ) مورد خسارت تأخیر انجام تعهد نیز مانند مورد بالا است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
خسارتی است که از بابت دیر پرداخت وجه نقد، از طرف مدیون باید به دائن داده شود. ( ماده ٧١٩ آیین دادرسی مدنی - ماده ٢٢٨ ق.م ) خسارت تأخیر تأدیه از مصادیق « ربح پول » است که در اصطلاحات عامیانه « نزول » به آن گفته می شود. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات نويسندگان |
|||
![]() |