مورچه
 
 
برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

نوعی از لزوم است که متعاقدین می توانند به توافق و برای مدتی محدود آن را  از بین ببرند. مثلا بیع عقد لازم است و این لزوم، لزوم حقّی است و  متبایعین می توانند از راه شرط خیار برای مدت محدودی آن لزوم را از بین  ببرند. ولی این کار برای مدت نامحدود مقدور نیست و حتی خیار مادام العمر در  عقد صلح ( که عقد لازم است ) مدت محدود منظبط است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

صفت  عقد یا ایقاعی است اقدام کننده ی به آن نتواند با قصد یک طرفی خود ان را  فسخ کند. عکس ان را جایز گویند. ( ماده ١٨۵ و ٢١٩ قانون مدنی )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

تصدیق امضاء زیر اسناد عادی یکی از وظایف دفاتر اسناد رسمی است. البته  چنین اسنادی که توسط دفاتر تصدیق امضاء می شوند جنبه رسمیت پیدا نمی کنند،  مثل استشهادیه ( در صفحه ٢٣۵ جلد ٢ دانشنامه حقوقی اقای دکتر لنگرودی چنین  مرقوم شده). امضاء در لغت به معنای انفاذ است و ذاتا طریقت دارد نه  موضوعیت. نتیجه قهری گواهی امضاء این است که سند عادی را در نظر مراجع  اداری و قضایی، مسلم الصدور می کند که اثبات خلاف آن محتاج به دلیل است.



گردش ثبتی یک ملک عبارت از کلیه اقدامات انجام شده در ثبت از تشکیل پرونده  تا صدور سند مالکیت می باشد. در اعلام گردش ثبتی یک پلاک که به دفعات توسط  مالکان درخواست ثبت گردیده، جریان مقدار مورد درخواست هر یک باید به طور  جداگانه منظور شود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

بنای مرتفع و عالی و قصر.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

عقدی است که به موجب آن احدی از طرفین در مقابل طرف دیگر احضار شخص ثالثی را تعهد می کند.

متعهد را کفیل، شخص ثالث را مکفول و طرف دیگر را مکفول له می گویند. ( ماده ٧٣۴ قانون مدنی ) در موارد زیر کفیل بری می باشد :

١- در صورت حاضر کردن مکفول به نحوی که متعهد شده است.

٢- در صورتی که مکفول در موقع مقرر شخصا حاضر شود.

٣- در صورتی که مکفول در موقع به نحوی از انحا از حقی که مکفول له بر او دارد بری شود.

۴- در صورتی که مکفول له کفیل را بری نماید.

۵- در صورتی که حق مکفول به نحوی از انحا به دیگری منتقل شود.

۶- در صورت فوت مکفول ( ماده ٧۴۶ قانون مدنی )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

دلال، گماشته، کسی که عهده دار حمل و نقل مال التّجاره یا خرید و فروش آن برای دیگری باشد.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کم قیمت. کم ارزش.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کم قیمت. کم ارزش.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کم قیمت. کم ارزش.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کشتمند. زمینی که در آن چیزی کاشته باشند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

بسیار کشف کننده. آشکار کننده.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

پیشه ای که از آن چیزی بدست آید.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

حاصل کردن و بدست آوردن. فراهم آوردن چیزی.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

ناپسند داشتن. ناخوش داشتن. ناراضی بودن.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

مزد. اجرت پولی که مستاجر بابت اجاره خانه یا دواب می دهد. کرایه.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

 بسیار دروغگو .



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

دروغ گفتن. دروغ.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

محوطه ایست محصور با دیوارها و برج های محکم که جهت اقامت سربازان یا سکنه  بنا کنند تا از حملات دشمن مصون بمانند. مثل قلعه های اربابی قدیم که در  بیشتر روستاها نیز وجود دارد.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

زمین های بدون مالک و غیر معموری است که خلیفه یا دولت به کسی می بخشد تا  در آن آبادی و آبادانی به وجود آورد و هر قطیعه، منسوب به کسی است که به وی  داده شده است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

سندی است که حاکی از تملک حصّه ی معینی در شرکت بوده و به اندازه آن حق می  دهد که از تمام مزایای مقرر در اساسنامه ی شرکت استفاده شود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مقداری معین از مال خود را به طرف  دیگر تملیک می کند که طرف مزبور مثل آن را از حیث مقدار و جنس و وصف رد  نماید و در صورت تعذّر ردّ مثل، قیمت یوم الردّ را بدهد. ( ماده ۶۴٨ قانون  مدنی )

قرض دهنده را مقروض و قرض گیرنده را مقترض می گویند.( مواد ۶۵١ و ۶۵٠ قانون مدنی )



اولا هرگاه قبض، شرط صحت عقد باشد، چنانچه قانون مدنی ایران تصریح می  نماید، انتقال از زمان قبض حاصل می شود و منافع بعد از آن متعلق به منتفع و  موقوف علیه و منافع قبل از آن متعلق به مالک است. و هرگاه برخلاف آن، قبض  شرط لزوم عقد باشد، در این صورت منافع از زمان عقد متعلق به منتفع و موقوف  علیه می باشد. زیرا انتقال از زمان عقد حاصل شده است.

ثانیا هرگاه قبض شرط صحت عقد باشد، کسی که منافع به او منتقل شده است  نمی تواند بدون اجازه ی مالک یا قائم مقام او در ملک تصرف بنماید، زیرا  تصرف در ملک غیر است. بدین جهت است که هرگاه مالک قبل از قبض بمیرد عقد  باطل می شود و در صورتی که قبض شرط لزوم باشد، تثرفات منتفع یا موقوف علیه  در مورد حق انتفاع تصرف در ملک غیر نیست ولی بدون اقباض از طرف مالک عقد  لازم نمی شود و در صورتی که مالک قبل از قبض بمیرد، عقد مانند عقود جایز  دیگر منفسخ می گردد. در حبس، اعم از عمری و غیره قبض شرط صخت است. ( ماده  ۴٧ قانون مدنی ). اگر واقف، عین موقوفه را به تصرف وقف ندهد وقف محقق نمی  شود و هر وقت به قبض داد وقف تحقق پیدا می کند. ( ماده ۵٩ قانون مدنی )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

قصدی است که نیروی خلّاقه دارد و می تواند یک یا چند اثر حقوقی را در طرف  اعتبار ایجاد کند. مانند قد بایع که مالکیت مبیع را به نفع مشتری ( در  مقابل اخذ ثمن ) در ظرف اعتبار ایجاد می کند. ( وجود اعتباری ) در عقد و هر  ایقاعی باید قصد انشاء وجود داشته باشد. ( ماده ١٩١ قانون مدنی ) این  اصطلاح در مقابل قصد اخبار استعمال می شود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

مصمم شدن به انجام یک عمل حقوقی از قبیل اقرار، بیع و غیره، خواه تصمیم  گیرنده رضایت به اقدام خود داشته باشد خواه رضایت نداشته باشد. مانند شخصی  که از روی اکراه اقدام به اقرار یا اقدام به بیع میکند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

در اصطلاح عامیانه قرضی که شرط ربح دادن در آن نباشد.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

  در فارسی کنونی به معنی عقد به کار می رود. در این صورت اختصاص به عقودی  که اثر مستقیم آنها تعهد است ندارد. در حالی که در ماده ١٨٣ قانون مدنی  تعریف نارسایی از عقد کرده و آن را اختصاص به عقودی داده که اثر مستقیم  آنها تعهد است. مفهوم لغوی قرارداد شامل عقود عهدی و تملیکی و مالی و غیر  مالی و معوضی و غیر معوضی می شود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

الف - قبول در قانون فقه تعریف نشده است. می توان گفت قبول عبارت است از  قصد انشایی که در جهت عکس ایجاب قرار گرفته و در ایجاد شریک عقد مکمل  ایجاب می باشد. و به طور خلاصه می توان آن را قصد انشای مکمل قصد انشای  دیگر نامید.

ب - قبول در مقابل رد ( و یا اعتراض ) مفهومی است مغایر با مفهوم بالا.  مثلا مالک در عقد فضولی حق دارد عقدی را که روی مال او واقع شده است قبول  کند، یا کسی که حکم بدوی علیه او صادر شده می تواند به آن اعتراض نکند و  این را هم قبول به این معنی می نامند. ( در فارسی تمکین به حکم گفته می شود  ) و این اصطلاحی است که در قانون مدنی و آیین دادرسی مدنی و کیفری و حقوق  اداری به کار می رود ( اکوییزمنت )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

عناصر تشکیل دهنده قبض عبارتند از :

الف - قرار گرفتن مال مورد معامله تحت اختیار طرف دیگر همان معامله، ولو  اینکه این کار به فعل معامل نباشد. ( مستفاد از ماده ٣٧۴ قانون مدنی )

ب - توجه طرف مذکور به قرار گرفتن مال مورد معامله تحت اختیار خود.

بنابراین اگر کسی گوسفند بفروشد و آن را بدون توجه مشتری در آغل وی قرار  دهد، مادام که مشتری به این امر توجه نکرده ( به مقداری که سیطره مشتری بر  آن صدق کند ) ، قبض حاصل نشده است. وضع ید مشتری ( متعامل ) و عمل مادی از  طرف او و نیز رضای او شرط تحقق قبض نیست. پس قرار دادن گوسفند مزبور در  آغل به سبب بی مبالاتی یا بی احتیاطی یا عمد متعامل مذکور، قبض را از بین  نمی برد و اگر گوسفند در آغل مشتری ( متعامل ) تلف شود، این تلف؛ تلف قبل  از قبض نبوده و مشمول ماده ٣٨٧ قانون مدنی نیست.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

عبارت از قضیه ایست که موضوع حکم در آن کلی باشد. بسیاری از قواعد حقوقی  به ثورت ماده قانونی مشاهده می شوند. مثلا هر عقدی را می توان به صورت  فضولی منعقد ساخت.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

قایم مقام قانونی در اصطلاح حقوقی به کسی گویند که مستقیما در عقد قرارداد  مداخله نداشته باشد ولی اثرات آن به جهتی از جهات از متعاملین به او سرایت  بنماید. قایم مقام های قانونی عبارت اند از :

١- وارث.

٢- منتقلٌ الیه.

٣- طلبکار.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

آنچه که قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت  عدم قدرت بر اجرای تعهد خویش قرار دهد و یا موجب معافیت کسی که به علت عدم  توانایی خسارتی به متعهدله خود یا متضرر دیگری وارد کرده است گردد، مانند  حریقی که بدون عمد و تخطّی صاحب کارخانه در محل اتفاق افتد و در نتیجه او  نتواند سفارشاتی را که قبول کرده به انجام رساند. این اصطلاح و اصطلاح «  حادثه غیر مترقبه » در قوانین فرانسه و در آثار غالب حقوق دانان آن مرز و  بوم به طور مترادف استعمال می شود. ( مواد ١١۴٨ و ١٧٣٣ و ١٧۴٨ قانون مدنی  فرانسه )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

آنچه که قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت  عدم قدرت بر اجرای تعهد خویش قرار دهد و یا موجب معافیت کسی که به علت عدم  توانایی خسارتی به متعهدله خود یا متضرر دیگری وارد کرده است گردد، مانند  حریقی که بدون عمد و تخطّی صاحب کارخانه در محل اتفاق افتد و در نتیجه او  نتواند سفارشاتی را که قبول کرده به انجام رساند. این اصطلاح و اصطلاح «  حادثه غیر مترقبه » در قوانین فرانسه و در آثار غالب حقوق دانان آن مرز و  بوم به طور مترادف استعمال می شود. ( مواد ١١۴٨ و ١٧٣٣ و ١٧۴٨ قانون مدنی  فرانسه )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

آنچه که قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت  عدم قدرت بر اجرای تعهد خویش قرار دهد و یا موجب معافیت کسی که به علت عدم  توانایی خسارتی به متعهدله خود یا متضرر دیگری وارد کرده است گردد، مانند  حریقی که بدون عمد و تخطّی صاحب کارخانه در محل اتفاق افتد و در نتیجه او  نتواند سفارشاتی را که قبول کرده به انجام رساند. این اصطلاح و اصطلاح «  حادثه غیر مترقبه » در قوانین فرانسه و در آثار غالب حقوق دانان آن مرز و  بوم به طور مترادف استعمال می شود. ( مواد ١١۴٨ و ١٧٣٣ و ١٧۴٨ قانون مدنی  فرانسه )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

آنچه که قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت  عدم قدرت بر اجرای تعهد خویش قرار دهد و یا موجب معافیت کسی که به علت عدم  توانایی خسارتی به متعهدله خود یا متضرر دیگری وارد کرده است گردد، مانند  حریقی که بدون عمد و تخطّی صاحب کارخانه در محل اتفاق افتد و در نتیجه او  نتواند سفارشاتی را که قبول کرده به انجام رساند. این اصطلاح و اصطلاح «  حادثه غیر مترقبه » در قوانین فرانسه و در آثار غالب حقوق دانان آن مرز و  بوم به طور مترادف استعمال می شود. ( مواد ١١۴٨ و ١٧٣٣ و ١٧۴٨ قانون مدنی  فرانسه )



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

  نوشته ایست غالبا عادی که حاکی از توافق بر واقع ساختن عقدی در موردی  معیّن که ضمانت اجرای تخلف از آن پرداخت مبلغی به عنوان « دِدآیف » است.  این توافق ها مشمول ماده ١٠ قانون مدنی است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

تصرف در مالی به قصد تملک. مثلا حیازات مباحات باید با قصد تملّک همراه باشد تا حیازت کننده مالک آنها شود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

  نیت کسی که روی چیزی اعمال مادّی انجام می دهد. مانند کسی که به اعتقاد  داشتن مالکیت عین یا منافع بر آن چیز، آن اعمال مادی را صورت می دهد.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

فعلی است که مورد امر و نهی قانون قرار نگرفته و وسیله اجرای حق نیز نباشد. مانند کندن چاه و نهر در اراضی موات.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

در معانی زیر بکار رفته است :

الف - به معنای فسخ چنانچه گویند معامله را فک کرد یعنی فسخ کرد. ولی  اصطلاح فسخ افصح و متداول تر است و این ترادف در زیر تبصره دوم ماده ٣۴  مکرر قانون ثبت به چشم می خورد.

ب - نتیجه عمل فسخ را فک می گویند.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

منظور از فروش اقساطی عبارت است از واگذاری عین به بهای معلوم به غیر، به  ترتیبی که تمام یا قسمتی از بهای مزبور به اقساط مساوی یا غیر مساوی در سر  رسید یا سر رسیدهای معین دریافت گردد. ( ماده ١ دستورالعمل اجرایی فروش  اقساطی مسکن مصوب ١٣۶٣/١/١٩ شورای پول و اعتبار ).



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خانه تابستانی و بالاخانه ای را می گویند که اطراف آن درها و پنجره هایی داشته باشد.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

خلاص کردن عین مرهونه از قید رهن، خواه از طریق دادن دین و خواه از طریق  ابراء داین. ولی اگر مال مورد رهن از طریق مزایده و اجرای ماده ٣۴ قانون  ثبت فروخته شود این امر مصداق فکّ رهن نیست.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

عقدی که عاقد بدون اینکه مالک و یا ماءذون از قبل مالک یا قانون باشد مال  دیگری را مورد معامله قرار دهد، خواه عامد باشد ( مانند سارق و غاصب که مال  غیر را بفروشد ) یا نه مانند کسی که از روی جهل مالی را از سارق خریده و  به تصور آنکه قانونا مالک شده است آن را به ثالث بفروشد.

این همان مصداق فضولی است. بنابراین، عقد فضولی اختصاص به حقوق ایران و اسلام ندارد و کم و بیش در هر زمان و در هر مکان خواهد بود.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

به معنی فضول است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

کسیکه در عقد، مال غیر را موضوع معامله قرار دهد ( برای خود یا برای غیر )  بدون اینکه از طرف مالک اذن داشته باشد ( ماده ٢۴٧ قانون مدنی ) اصطلاح  عاقد فضولی و معامل فضولی نیز در همین معنی بکار رفته است. ( ماده یک قانون  موقت راجع به اشخاصی که مال غیر را انتقال می دهند یا تملک می کنند _ مصوب  دوم جولای ١٣٠٢ و قانون مجازات انتقال غیر _ مصوب ١٣٠٨ .



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

ایقاعی از ایقاعات است که دارای خصوصیات ذیل می باشد :

الف - اثر عقد معین یا ایقاع معین را از بین برده و آن را به حالت زمان  حدوث عقد یا ایقاع ( در حدود امکان و قدرت ) بر می گرداند. این اختلاف هست  که فسخ از حین وقوع عقد موثر است ( در عقود و تبع آن در ایقاعات )، یا از  حین فسخ، ثمره اختلاف در نمائات حادث بین عقد یا ایقاع و زمان فسخ ظاهر می  شود. نظر راجح این است که فسخ از حین فسخ موثر است.

ب - فسخ اختصاص به عقود ندارد. به همین جهت فقها رجوع در عده را فسخ طلاق نامیده اند در حالی که طلاق از ایقاعات است.

ج - برگشت آثار عقد توسط فسخ باید به وسیله یک طرف عقد باشد و اگر به  توافق طرفین این کار بشود، آن را اقاله نامند نه فسخ و اسم دیگر اقاله  تفاسخ است. ( ماده ٢٨٣ قانون مدنی )

د - انحلال عقد یا ایقاع از طریق فسخ به دست یکی از  متعاقدین ( در عقود  ) و یا ایقاع کنندگان است. اگر این انحلال قهری و به حکم قانون باشد، آن  را انفساخ گویند. ( ماده ٩۵۴ قانون مدنی ) فسخ یکی از اسباب سقوط تعهدات  است ( مانند انفساخ و طلاق و بذل مدت ) بنابراین اسباب سقوط تعهدات منحصر  به آنچه که در ماده ٢۶۴ قانون مدنی گفته شده، نیست.

اصطلاح رزیلیشن در فسخ عقد مستمر ( مانند اجاره ) به کار رفته ( و از  حین فسخ موثر است ) و همچنین در معنی اقاله هم به کار می رود و لغت رزیشن  برای ابطال یک عمل حقوقی به تصمیم دادگاه به کار رفته است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

به معنی بایع است و بایع گوینده ایجاب در عقد بیع را گویند ( نظر اکثریت  ). بعضی عقیده دارند که هر کس پیشتر از دیگری قصد انشای خود را اظهار کند  ایجاب کننده است، هرچند که مالک ثمن باشد نه مبیع، به هر حال مالک مبیع،  بایع است. گاهی تشخیص بایع از مشتری دشوار می شود، زیرا همیشه ثمن پول نیست  و گاهی ثمن هم کالا است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

بیعی است که پرداخت پول به وعده و در چند قسط باشد و این نوعی از بیع نسیه است.



برچسب:, :: ::  نويسنده : مهدیار

به معنی بیع است.



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 191
بازدید دیروز : 418
بازدید هفته : 6854
بازدید ماه : 6856
بازدید کل : 140267
تعداد مطالب : 1450
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

Alternative content